خرداد ۰۴
صبای پدراعتقاد قلبي ما اين است كه:صبا فردا در جایی باریکتر از مو. بار دیگر در مقابل کسانی قرار میگیرد که هوشیاریشان میتوانست زندگی او و ما را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینهساز آن .همه عوامل تعمدی بودند
خرداد ۰۴
۱۱ پاسخ ها به “صبا ۱ ماه قبل از بیماری”یک پاسخ بنویسید |
فروردین ۳۱ام, ۱۳۹۰ در ۷:۲۹ ب.ظ
سلام به دوست خوب و نازنینم
میبینم که امار وبلاگت داره روز به روز در حد بندسلیگا میشه…خوب وبلاگ به این توپی
کمتر از اینم نباید باشه…وبلاگ ماست که در حد ….(سانسور)ه…حالا اگه به ما
سری بزنی و از وبلاگ غابله تحمل ما دیدن فرمولید منت بر سر ما گزارده اید…(غلط املولی رو ولش بر تو عمق محتب)
خلاصه خوشحالتر میشیم اگه فحشی حرفی چیزی (به قول سهراب سوپری سر
کوچه) تو نظرات بزاری تا ما هم بفهمیم از نوادگان جاندارانیم…
آخرش چی بگم بای تا های؟؟؟ نه دیگه ما که فرنگی نیستیم
بدرود تا درودی دیگر[گل]
متین نیرومند
خدا بهتون صبر بده…ناراحت شدم…ایشالا حالش خوب شه
اردیبهشت ۲ام, ۱۳۹۰ در ۱۱:۱۳ ق.ظ
باسلام پدرمن دی ماه سال گذشته براثرایست قلبی وباوجوداحیای مجددایشون به دلیل نرسیدن اکسیژن به مغزدچارآسیب دیدگی رگ ها و بافت های مغزی شدکه تقریباوضعیتی مشابه صباجون داره وازطریق لوله راه هوایی تنفس می کنه.وضعیتتون روکاملادرک می کنم شما به عنوان یک پدرنگران حال فرزندتون هستید و من به عنوان یک فرزندنگران پدرم…بیاییدهردومون برای هم دعاکنیم وهم چنین برای تمام بیماران واز خدابخواهیم که درهای لطف ورحمتشوبه رومون بازکنه ودلمونوخوشحال…به امیداینکه هرچه زودترصباجون خوب بشه.
اردیبهشت ۱۰ام, ۱۳۹۰ در ۶:۲۴ ب.ظ
سلام به پدری صبا
آقا من واسه صبا دعا میکنم
ایشاالله که خوبه خوب میشه
تیر ۱۵ام, ۱۳۹۰ در ۱۰:۵۶ ق.ظ
سلام. تحت تاثیر قرار گرفتم. ان شاالله که سلامتیش رو بدست بیاره، خدا براتون نگهش داره
مرداد ۲۴ام, ۱۳۹۰ در ۶:۳۵ ب.ظ
سلام برای دخترتون دعا میکنم انشالله خدا شفاش بده
مرداد ۲۴ام, ۱۳۹۰ در ۷:۰۱ ب.ظ
سلام من وخانوادم از دیدن عکسهای صبا جان متاثر شدیم وبرای صبا جان دعا میکنیدر شبهای قدر انشالله که خدا شفایش دهد
اسفند ۲۶ام, ۱۳۹۰ در ۳:۵۲ ب.ظ
سلام نمیدونم چی بگم خیلی متاسفم فقط میتونم بگم خداصبری بالاترازصبرنوح بهتون بده دردبچه خیلی بده خیلی گریه کردم وقتی خوندم شرمنده که نمیتونم کاری بکنم
اردیبهشت ۲۰ام, ۱۳۹۱ در ۸:۵۸ ب.ظ
سلام.من امروز برای اولین بار این سایت رو دیدم.من کاملا شما رو درک میکنم.برای اینکه بچه خواهر من هم الان نه میتونه حرف بزنه و نه راه بره.واقعا نمیدونم چی بگم از وقتی عکسای صبا رو دیدم فقط دارم اشک میریزم.معصومیت این بچه ها آدم رو داغون میکنه.محمد ما هم سالم بود ولی وقتی رفت بیمارستان کودکان (اونجا به دلایلی که هیچ وقت ندونستیم)قدرت راه رفتن و حرف زدن رو از دست داد.خیلی سخته ولی امیدتون رو از دست ندید و سعی کنبد با پزشکانی در ارتباط باشین که اونا رو میشناسین.توکل به خدا.ایشالا صبا جان و محمد کوچولو زود خوب میشن من خیلی به کمک خدا اعتفاد دارم.
دی ۱۳ام, ۱۳۹۱ در ۵:۴۲ ق.ظ
سلام
خداوند تازه یک دختر به من عنایت کرده
وقتی صبای شما را دیدم
از صمیم دل همون خدا را صدا کردم
ان شاء الله شفا عنایت می کند
به امام رضا ع بحق جوادش ع متوسل شوید
خرداد ۱۰ام, ۱۳۹۲ در ۷:۲۷ ب.ظ
salam vaghti harfayike neveshte budin ro khundam kamelan tahte taasir gharar gereftam sabre shoma vaghean ghabele ghadre rastesh ye pishnehad daram be ehtemale ziad khode shoma in fekro kardin pishnehadam ine hatman bebarinesh kharej az keshvar babaye man ham tomor dasht raft hend unja tashkhis dadan in moshkelo dare vasate amal 1% shnse zende mundan dasht ama khodaro shokr halesh khub shod alan taghriban 3 sale hich moshkeli nadare man fekr mikonam age betunid in karo bokonid shansi bashe .enshalah dokhtare mahetun zudtar khub beshe.
تیر ۲۹ام, ۱۳۹۲ در ۳:۵۷ ب.ظ
بیماری،طنین کلام خدا در بدن
مبارزۀ فیزیکی بر علیه بیماری احمقانه ترین مبارزۀ بشر است .
ھر درد ی ، سخن خداوند با صاحب درد می باشد از درب وجود و ھیکل بیمار .
و این نزدیک ترین و بیواسطه ترین رابطۀ خدا با بشر است . لذا نبرد برعلیه ھر
دردی نبرد بر علیه خدا در خویشتن است .
بلکه بایستی به درد گوش داد و ھوش داد و آنرا شنید و فھمید و پاسخ گفت .
یعنی ھر دردی ھمانا وحی تن است : طنین کلام خدا در بدن است .
از کتاب ” درد خدا ” استاد علی اکبر خانجانی
——————————————————————-
علل بیماریها
آنچه که در قلمرو دانش پزشکی بیماری نامیده می شود عموماً یا علائم بیماری است و .
یا میوه ھای دردناک آن و نه خود بیماری . و کل دانش و فن پزشکی فقط تلاش می کند که
این علائم را محو و منھدم سازد و عوارض آزار دھنده اش را فقط تسکین دھد
که این تسکین در موفق ترین حالتش نیز موقتی است . در جریان این تلاش تنھا چیزی
که عملاً رخ می دھد پیچیده تر شدن و مزمن تر شدن بیماری است و از دست رفتن
سرنخ ھای اولیه اش . و آنچه که به لحاظ روانی برای بیمار در جریان این
نوع معالجات رخ می دھد فرار از علل بیماری و تأمل و اندیشه نکردن دربارۀ ماھیت
و معنا و عملکرد بیماری در خویشتن است .
از کتاب ” درد خدا ” استاد علی اکبر خانجانی
————————————————————
علت بیماریها
بیماریھای بشر محصول ناکامیھای وی در امیال و آرزوھای آگا ه و ناآگاه وی است .
این یک تعریف بشر ی از علّت امراض است چه جسما نی ، روانی ، عاطفی و
چه متافیزیکی .
و کلاً امراض و ناھنجاریھا و رنجهای بشر ی را می توان به ھمین چھار دسته
تقسیم بندی نمود : سر درد ، پریشانی فکر ، نفرت و ترس،
چھار نمونه از این چھار دسته بیماری ھستند . در واقع این چھار دستۀ کلّی از رنج و
بیمار ی را می توان به این گونه ھم بترتیب عنوان کرد: امراض جسمی ،
امراض ذھنی ، امراض قلبی و امراض وجودی .
از کتاب ” درد خدا ” استاد علی اکبر خانجانی
—————————-
فلسفه طب – ریشه بیماریها
ترس از فقر، ترس از تنھائی، ترس از بی آبروئی، ترس از سرزنش و… جملگی
معلول ترس از نابود شدن و احساس نابودی است که بشر را به ھراس و جدال و
حرص و اعمال تبھکارانه میکشد و رنجور و دیوانه میکند. و لذا حکیم مؤمنی که اصولاً
اسوه فقر با فخر و عزّت و تنھائی با ھویت و شرافت است و آبرو و حیثیت او در گرو
اتھامات مردمان جاھل نیست منشأ صدور سلامتی در مردم است.
درقرآن کریم نیز آمده است که ترفند شیطان اینست که انسان را از فقر و تنھائی و مرگ
می ھراساند و سپس بسوی گناھان وسوسه میکند و به دوزخ می کشاند.
از کتاب ” فلسفه طب ” استاد خانجانی
——————————————————-
تظاهر ، ریشه بیماری ها
” تظاهر ” ریشه ھمه امراض و رنجھای ناخواسته بشر است : تظاھر به بدبخت و ناتوان
و مظلوم بودن، تظاھر به عاشق و مسئول و خردمند ومتدین بودن، تظاھر به قدرتمند و
توانا بودن و…. و این به معنای دروغ ھمان ام الفساد تن و روان و دل بشر است. بیماریھا
فسادھای وجود بشرند و معلول ریاکاریھای وی. تظاھر به چیزی که نیستی ھمانا تظاھر به
نیستی است. و این ابتلاء به نیستی است و علت العلل تباھیھا و بیماریھا و زجرھا که فرد را
نھایتا ًمشتاق بمرگ و نیستی میکند و این حق نادانسته و جبری ھرتظاھر و تمارضی است
که انسان بطرزی جادوئی به آن مبتلا میشود.
براستی که امراض و رنجھای بشری جادوئی ترین وقایع در زندگی بشر ھستند که بر حکمت
و علمی فوق منطقی استوارند.
قسمتی از کتاب ” درد خدا” استاد علی اکبر خانجانی