مهر ۲۵
سلام صباجون حالت چطوره خیلی دلم واست تنگ شده آخه چندروزی بودکه تعطیل بودیم نتونستم ازت خبری داشته باشم . به مامان گفتم تلفن کنیم شیراز حالت بپرسیم گفت شاید مزاحمشون باشیم بذارتعطیلات تموم بشه حتما واسه صباجون نامه مینویسیم . صباجون من رفته بودم پیشه کیمیا خیلی ازحالت سوال کرد. مامان کیمیا یعنی خاله ام هم ازحالت پرسیداونها خیلی واست دعا میکنند. من بهشون گفتم که قراره بری مشهد . راستی صباجون چند وقت دیگه که من امتحانام تموم بشه و مدرسه ام تعطیل بشه قراره با مامانم بیام پیشت خیلی دوست دارم بیام شیراز . میدونی وقتی که اومدم شیراز چی واست میارم ؟ اول بگو چی دوست داری . میدونم توحتما مثل من عروسک باربی دوست داری این سری واست یه عروسک باربی خیلی خوشگل با لباسهای خوشگل میارم. صباجون میخواهم یه کیف مدرسه خوشگل هم واست بیارم برای سال دیگه ات آخه سال تحصیلی جدید که میخواهی بری مدرسه کیف و کفشت باید نو باشند. میخواهم واست کیف صورتی بگیرم مثل کیف خودم صباجون عکسی که واست فرستادم دیدی؟اون عکسو واسه مدرسه گرفته بودم تو هم باید یه قول به من بدی هروقت عکس گرفتی برای مدرسه باید عکستو واسم بفرستی میخواهم یادگاری داشته باشم.
مزاحمت نمیشم خیلی دوستت دارم مشهدرفتی بجای منم زیارت کن منتظرجواب نامه هات هستم هرچند که نامه هامو بابای مهربون زحمت میکشن توسایت میذارن ولی من میخواهم خودت با دست خط خودت واسم بنویسی و به آدرسم بفرستی خیلی منتظراون روزهستم و من هرروزدستهای کوچولوم به درگاه خدابلندمیکنم و ازاون میخواهم تو دوست عزیزمنو شفاء بده آخه بهش گفتم صبا منتظره من برم پیشش پس ای خدای مهربون صباروشفابده ازتورختخوابش بلندش کن تاباهم بازی کنیم نمیخواهم دیگه بیشترازاین اذیت بشه
دوست کوچک تو نیوشا
منتظرت هستم