دی ۰۱
صبای پدراعتقاد قلبي ما اين است كه:صبا فردا در جایی باریکتر از مو. بار دیگر در مقابل کسانی قرار میگیرد که هوشیاریشان میتوانست زندگی او و ما را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینهساز آن .همه عوامل تعمدی بودند
دی ۰۱
بیش از ۶ سال از تخت نشینی ناخواسته صبا میگذرد. دیدن هر روزه فرزندی رو به رشد، اما نه به شادی، نه در مدرسه، نه در جمع دوستان، نه در پارک و سرگرم شادی، بلکه خوابیده بر تخت و با چشمانی باز.۵ سال و۱۰ ماه و ۲۵ روز از تخت نشینی صبا گذشت، نشستنی ناخواسته، دیدن کودکی رو به رشد، اما نه به شادی، نه در مدرسه، نه در جمع دوستان، نه در پارک و سرگرم شادی، بلکه خوابیده بر تخت و با چشمانی باز، خواست من و مادر صبا نبود.حالا میبینیم، پرونده رسیدگی به شکایتمان بر علیه عاملان تخت نشینیش بدون جوابی قانع کننده بسته شده و به بایگانی راکد سپرده شده.. دریغ از اینکه حتی به خواسته های قضائی که در پرونده مطرح شده توجه ای شده باشد یا حتی به آنها عمل شده باشد ، صبایی که هیچ متخصصی حاضر نیست سر بالینش حاضر شود و به سوگند پزشکی خود عمل کندو دخترکمان را از رنج بیشتر نجات دهد.ما والدین صبا خون جگر دست به دامان هر کسی که فکرش را بکنید شده ایم تا صدایمان را به جایی برساند، صدای اعتراضمان، حرفایی که در گلویمان مانده، گریه ها و بغض هایی که فروخورده ایم، را از جانب ما و صبا بازگو کند.امروز پس ازگذشت این همه سال، صبا باید چون باد در کوچه پس کوچه های شیراز می وزید، نهال امید ما را به بار می نشاند، اما حالا، تنها نگاه می کند، به بسته شدن بی دلیل پرونده قضاییش نگاه می کند، به ید بیضای بیمارستان و سیستمی که او و ما را به این روز انداخته نگاه می کند، به سوگندهای بی عمل پزشکان نگاه می کند، به آب شدن هر روزه خانواده خود، تنها نگاه می کند.تنها در سکوت به جان کندن خانواده اش برای تامین روزمره اش نگاه میکند.حتی دیگر نمی خندد….فقط به نقطه ای خیره نگاه میکندصبای ۱۲ ساله، قد کشیده اما چراغ امید خانواده ما، رو به خاموشی است؛ ما از هر راهی که فکرش را بکنید اقدام کرده ایم، ولی درهای پیش رویمان را بسته دیده ایم، حتی دست به دامن دولت تدبیر و امید نیز شده ایم، دولتی که وقتی رئیسش آمد چه با ربط و بی ربط، شادی هایی نصیب ما و ملت شد، خانواده ما متوقع است ، از دولت و رئیس دولتی که شعار ” امید” دارد، توقع داریم ؛ نامه نوشتن به آقای روحانی، رئیس دولت تدبیر و امید تنها راهی بود که ما برای خود باز دید یم ولی افسوس وصد افسوس که دریافت نمودن جواب نامه مان از جانب دولت امید نیز رویای خوش و دلچسبی بود که تا به امروز برای آن به انتظار نشسته ایم .نمیدانم شاید داریم به آخر قصه صبا و خانواده ام نزدیک میشویم شاید روزی برسد که در پست بعدی نوشته شود قصه غصه های خانواده ۳ نفره صبا به پایان رسید نه اینکه صبا به پایان رسید بلکه هر سه نفرمان به پایان میرسیم و فقط ننگ عدم توجه به سرنوشت و عاقبتمان بر پیشانی این سیستم خواهد ماند…………….
|
دی ۱ام, ۱۳۹۲ در ۲:۱۷ ق.ظ
سلام.
خدا اون روز رو نیاره که به پایان برسین…
فقط خود خدا باید بهمون کمک کنه و دعاهامون رو بشنوه تا صبا جانمان دوباره لبخند بزنه.
من حقیر که دائما دلم پیش شماست.و تکیه به لطف خدا زدم.
دی ۱ام, ۱۳۹۲ در ۹:۱۸ ق.ظ
آقای فروزنده این درد شما تنها نیست درد خیلی از ماهاست.در ازمایشات بارداری من مشکلاتی وجود داشت که خبر از نقصی در جنین میداد دکتر از خدا بی خبر من در این زمینه نه تنها کاری نکرد بلکه حتی یک کلمه به ما هم چیزی نگفت و پشت اتاق عمل در لحظه زایمان به همسرم خبر از بیماری در وجود فرزندمان داد
اکنون دختر من از بیماری مادرزادی سختی رنج میبرد
ما هم مثل شما شکایت کردیم ولی افسوس و صد افسوس که در این مملکت شکایت کاری بیهوده است
خدایا خودت به فریادمون برس
دی ۱ام, ۱۳۹۲ در ۸:۲۸ ب.ظ
خدا نکنه …..
امیدوارم به زودی خبرهای خیلی خیلی خوب بهتون برسه….
روز اربعین براتون دعا میکنم…. تنها کاری که از بنده حقیر بر می آید…امیدوارم مورد قبول خدا قرار بگیره…. روی ماه صبا جان را ببوسید….
دی ۳ام, ۱۳۹۲ در ۱۲:۰۹ ق.ظ
تو دوره ای که مهجزه جنس نایاب هر فروشنده ای شده و محتاج به یه امتحان الهیه شاید یه معجزه تلنگری باشه برای همه ما تا اونی رو که باید دوباره به یاد بیاریم
به امید روزی که شما هم مثل حضرت ایوب که با زنده شدن شدن فرزندان و بازگشت عمر رفته امتحانش به پایان رسید ………….
مشتاقانه منتظر اون روز و اون پست شما و با خبر شدن از اتمام صبر وتحمل ایوب وار شمام
واقعا چقدر محتاج این معچزه ایم
دی ۳ام, ۱۳۹۲ در ۱:۲۰ ب.ظ
در ناامیدی بسی امبد است
اجرتان محفوظ است در لوح محفوظ … ناامید نشید پدر مهربان
همیشه دعا گوی تان هستیم
دی ۴ام, ۱۳۹۲ در ۳:۴۴ ب.ظ
نمیدونم چی بگم،واقعا برای شما صبر، برای صبا کوجولو شفا، برای پزشکها وجدان و برای مسولین کمی و فقط انصاف آرزو میکنم
دی ۵ام, ۱۳۹۲ در ۶:۳۷ ب.ظ
ﭘﺪﺭﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻴﭻ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﻴﺴﺖﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻧﺸﻴﺪ ﺧﺪﺍﺧﻮﺩﺵ ﻫﻮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺩﺍﺭﻩ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺻﺒﺎﯼ ﻋﺰﻳﺰﺭﻭ…ﻫﺮﮐﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺰﻡ ﻣﻘﺮﺏ ﺗﺮﺍﺳﺖ ﺟﺎﻡ ﺑﻼ ﺑﻴﺸﺘﺮﺵ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﺍﻥ ﷲ ﻣﻊ ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ…
دی ۶ام, ۱۳۹۲ در ۲:۳۶ ب.ظ
بنام خدا
سلام بابای صبا
توکلتون به خدا باشه باور کنید منم هر جا دعا میرم یا “امن یجیب ” میخونن صبا رو یادم هست توی linkedin هم خواستم که اگر کسی میتونه و دستش به جایی بند هست کمک کنه
توکل بخدا اینا همه وسیله هستن
خدا با صابران هست میدونید که خداهمیشه به عهدش عمل میکنه
غم مخور ای نوح کشتیبان ، غم مخور
در نجاتت نوح کشتیبان به ساحل آمده…
دی ۱۰ام, ۱۳۹۲ در ۳:۴۳ ب.ظ
با سلام و خسته نباشید به شما پدر و مادر مسئول و مهربان
گفتنیها گفته شده . فقط میخواستم بگویم که باور داشته باشید که این دنیا مکان ماندن نیست ، جای گذر است و زندگی اصلی ما فراسوی مرزهایی بیرون از این دنیاست . آنجاست که تازه امتیازات صبا و صباها را درک خواهیم کرد . آنروز است که شما پدر دلسوخته تازه میفهمید که چه نعمتی دارید که آنجا شفاعتتان خواهد کرد چنان شفاعتی که جایی برای هیچ پرسش و پاسخی از شما نخواهد گذاشت . درست است که در این دنیای زود گذر ، شما همراهی و همدلی فرزندتان را ندارید و شاید هرگز هم بدست نیاید اما در دنیای جاوید ابدی ، شما گوهری دارید که با معصومیت خود شما را به بهترین درجات میرساند و بهترین یار و یاور و همدم شما دو تن خواهد بود . همه چیز که در این دنیا نیست ، اصل کاری ها همه آنطرف است …. کاش همه مان این بینش را بدست می آوردیم .
به امید روزهایی بهتر برای شما عزیزان
دی ۱۱ام, ۱۳۹۲ در ۵:۱۷ ب.ظ
هرگز مگو، هرگز
دی ۲۳ام, ۱۳۹۲ در ۶:۰۲ ب.ظ
گر نگهدار من آن است که من میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
آن خدای بزرگی که اون بالا نشسته و شاهد و ناظر همه ما هست بالاخره اجر صبر شما را روزی خواهد داد.تو رو خدا زود به زود اخبار گل خوشگلمون رو تو سایت بگذارید.
بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ در ۶:۵۴ ب.ظ
سلام
امیدتون به خدا باشه و مطمئن باشین هیچ وقت ناامیدتون نمیکنه
از دست من حقیر کاری جز دعا برنمیاد
امیدوارم در پست بعدی از سلامتی صبا جون بنویسین.
و در آخر از لطف خدا هیچوقت ناامید نشین
یا علی
بهمن ۱۹ام, ۱۳۹۲ در ۱:۵۶ ب.ظ
خدای خوب نگهدار شما و فرزندتان باشد پدر مهربان.
بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۲ در ۸:۰۳ ب.ظ
دعایت میکنم
هر کجا خسته شدی
دستی از غیب به دادت برسه
بینهایت زیباست که آن دست خدا باشد و بس…
بهمن ۲۲ام, ۱۳۹۲ در ۸:۵۸ ق.ظ
سلام
من فکر نمیکردم اینطوری تحت تاثیر قرار بگیرم
پدر صبا من سنم کمه ۱۷ سالمه
اما به حق چهارده معصوم و به لطف خدا حال صبا جان خوب میشه
خدایا تورو به بزرگی و کرمت قسم میدم
همه مطالب رو کامل خوندم
ببخشید گریم گرفته
منو همدرد بدونین چون پدر و مادری ندارم که اینطوری پشتم باشن
فقط یه خواهر و برادر متاهل دارم همین
شما از صبا جان رنج میبرید من از نداشتن پدر و مادر
وقتی محبت شمارو خوندم نسبت به فرزندتون
بدجور داغون شدم
من مطالب شمارو تو وبم قرار میدم فکر کنم تنها کاری باشه که از دستم برمیاد
دعاش میکنم ………
به لطف خدا سال بعد روز تولدش حال صبا اونقد خوب میشه که خودش شمع تولدش رو فوت کنه
دوستدار شما امیرسام ……..
اسفند ۲۷ام, ۱۳۹۲ در ۳:۳۱ ب.ظ
سلام منم خودم مریضم و به یک بیماری سخت مبتلا هستم و یکسال و نیم پیش دکترا مادرم رو کشتن و من تنها شدم.متوسل بشید به حضرت عباس تا اقا از خدا بخواهد تا صبا خانم شفا بگیرد
فروردین ۸ام, ۱۳۹۳ در ۵:۱۶ ب.ظ
سلام
الهی بمیرم
شرمندم که کمکم از دستم بر نمیاد غیر از دعا
خدا از باعث و بانیش نگذره
انشالله صباجون حالش روز به روز بهتر میشه
فروردین ۹ام, ۱۳۹۳ در ۲:۲۴ ق.ظ
توی تهران یه دکتر طب اسلامی به نام دکتر حسین روازاده هست
انشاالله که وسیله ای باشه برای بهبودی دخترتون
همیشه این ذکر رو زیاد بگید
وافوض امری الی الله والله بصیر بالعباد و هو علی کل شیء قدیر
فروردین ۳۱ام, ۱۳۹۳ در ۶:۱۸ ب.ظ
دلتنگ بودم
دلتنگ تر شدم
کاش براتون کاری از دستم بر بیاد کاش…..
شفای صبا و آرامش شما رو از خدا خواهانم
خودم درد دلی دارم که امانم رو بریده ولی درد شما چیز دیگه ای بود 🙁
اردیبهشت ۲۱ام, ۱۳۹۳ در ۱۲:۵۴ ب.ظ
خداوند این صبرو در شما دیده مطمئن باشید در اون دنیا خداوند به شما درجات بالا عطا خواهد کرد. عاجزانه از خداوند بخواید حتما صداتونو میشنوه
من با این مسایلات خودمو بی خاصیت ترین میبینم و فقط از خدا میخوام نزار اشرف مخلوقاتش ناامید بشه
خدا تو آخرین پناهی تو محرمترینی برس به داد ما آدما
خدا یه نگاهی به این طفل معصوم بنداز تو خودت گفتی بندهاتو دوست داری درسته گفتی اگه عذاب بدم اون دنیا جبران میکنم ولی خدا بیشتر از صبا کوچولو پدر و مادرش که عذاب میکشن
خدا صبا حق زندگیه داره
تیر ۱۵ام, ۱۳۹۳ در ۱۰:۰۸ ق.ظ
سلام ..من اتفاقی این وبلاگو دیدم وقتی دیدم صبا کوچولو رو خیلی واسش گریه کردم هر روز واسش دعا میکنم هر روز سره نماز ایشالله بهتر شه وضعش بحرفه به درس مدرسه اش برسه با دوستاش بازی کنه شما هم امید خودتون رو از دست ندین ایشالله خوب میشه در هر کار خدا حکمتی هس
اردیبهشت ۲۲ام, ۱۳۹۴ در ۲:۵۲ ب.ظ
با عرض سلام خدمت شما
نمیدونم چطور میتونم تاسف خودمو به شما ابراز کنم و حتی چطور همدردی کنم
متاسفم برای خودم که نمیتونم هیچ کمکی از نظر مالی بکنم اما مطمعنا براتون دعا خواهم کرد انشالا خدا اجر و ثواب خوبی براتون کنار گذاشته باشه
یا صاحب حق
خرداد ۲ام, ۱۳۹۴ در ۷:۰۹ ب.ظ
شانس تو زندگی خیلی مهم وصباجون هم بی شانسه کدام امتحان کدام صبر اینها همه کشکه بابا صبا جون امیدوارم همیشه شانس یارت باشه من از همه بیشتر ناراحت شدم ولی خدا یکی رو خوشبخت ویکی رو بد یخت خلق کرده ودنیا کلاس کنکور نیست که امتحان پس داد.