آذر ۰۱
صبای پدراعتقاد قلبي ما اين است كه:صبا فردا در جایی باریکتر از مو. بار دیگر در مقابل کسانی قرار میگیرد که هوشیاریشان میتوانست زندگی او و ما را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینهساز آن .همه عوامل تعمدی بودند
آذر ۰۱
سلاممدتی است که به دلیل مشکلات عدیده ای که برای صبا پیش آمده نتوانستیم سایت را به روز کنیماگر یادتان باشد پارسال دقیقا درهمین ایام یک شب قبل از تاسوعا به مطب پزشک جراحی که صبا را در سال ۱۳۸۶ عمل نموده بود رفتیم و جریان بیرون آمدن شانت سر صبا را گفتیم و از وی درخواست کمک برای درمان وی نمودیم که در جواب به ما گفتند به همان بیمارستان مراجعه کنید تا رزیدنتها عمل را انجام دهند و من خودم دست به این کودک نمیزنم و این بیمار بخش دولتی میباشد وما هر چه خواهش کردیم که در بیمارستان خصوصی این کار را خودشان انجام دهند وکلیه هزینه هارا متقبل میشویم قبول نکردند و ما هم صبا را به خانه آوردیم وبه پزشکان زیادی در شیراز و تهران جهت درمان مراجعه نمودیم که همه میگفتند همان دکتر جراح باید این کار را انجام دهد و روز به روز زخم سر صبا بدتر میشد و حتی در چند نوبت زخم سر عفونت شدید گرفت که با کمک پزشک عفونی دکتر سلامیان این مشکل تا حدودی کنترل شد ولی گسترش و بزرگ شدن زخم سر همچنان ادامه داشت و کسی نیز اقدامی برایمان انجام نمیداد وتوانستیم با کمک برادر بزرگواردکتر براتی و به پیشنهادشان هفته ای دو بار روی زخم را با چسب ۳۵۴۵ پانسمان نمائیم و حتی باورتان نمیشود که در این مدت برای درمان این زخم به خیلی جاها که حتی خاطرات خوشی از رفتارشان نداشتیم رفتیم که از آنها هم جواب شنیدیم کاری نمیتوانیم بکنیم و تنها راه چاره را دربیرون آوردن شانت صبا در همان بیمارستان و به دست رزیدنتها میدانستند و به خیلیها که مشورت کردیم همه مخالف این کار درآن بیما رستان بودند در این مدت یکسال چند بار صبا را تهران نزد دکتر جواد زاده بردیم که نوار مغز گرفته میشد ودکتر کاملا از وضعیت او و پیشرفتهایش راضی بود وحتی بواسطه برخی دوستان کلیه مدارک صبا نزد پرفسور سمیعی ودکتر علی رضائی ارسال شد که پس از بررسی اعلام کردند سلولهای مغز از بین نرفته اند فقط دچار تنبلی شدید شده اند که این هم قابل درمان است که شامل یک پروسه زمانی طولانی و هزینه قابل توجهی میباشد……… روزهای زندگی ما و صبا با پیگیری درمان او ویک روز در میان کاردرمانی و هفته ای دو بار پانسمان زخم سر ادامه داشت تا به شهریور ماه رسیدیم که حال صبا اصلا خوب نبود حالتی شبیه تشنج به او دست میداد ضربان قلب به ۱۸۰ میرسید رنگ صورتش زرد میشد ودستان او کبود واین حالت معمولا سه ربع ساعت طول میکشید وبعد از ان دچار تب شدید ۴۱ درجه میشد ما به پزشک عفونی مراجعه کردیم ولی درمان موثر واقع نشد او را سریعا به تهران نزد دکتر معالج رساندیم ونوار مغز گرفته شد ولی چیز خاصی نشان داده نشد ایشان یکسری آزمایش نوشتند که ما بدلیل مشکلات محل اقامت و سنگینی هزینه ها به شیراز برگشتیم تا آزمایشها را انجام دهیم ونتایج را به دکتر اطلاع دهیم که این کار انجام شد و دکتر با دیدن نتایج گفت هرچه سریعتر به پزشک متخصص عفونی اطفال مراجعه کنید که بعد از انجام این کار پزشک عفونی گفت میزان گلبولهای سفید در خون خیلی بالاست وباید سریعا بستری شود که ما هم فورا به بیمارستان مادر و کودک مراجعه وصبا را بستری کردیم که در این زمان دکتر صادقی و دکتر دشتی با توجه به آزمایشها شروع به دادن دارو نمودند ولی متاسفانه حالتی که شبیه تشنج بود روزی سه بار تکرار میشد و وقتی فرزندمان را در این حالت میدیدیم از خدا میخواستیم که جان مارا بگیرد ولی صبا اینگونه زجر نکشد دیگر چون طاقت دیدن درد و زجر صبا را نداشتیم پس به همان آقای جراح اصلی پیامی دادیم و او را به جان فرزندانش قسم دادیم که به داد فرزندمان برسد و پس از ساعتی ایشان جواب دادند او را برای روز یکشنبه به درمانگاه بیاورید که ما هم جواب دادیم استاد حال صبا وخیم است ودر بیمارستان مادر و کودک بستری میباشد ولی دیگر جوابی دریافت نکردیم که واقعا مستاصل شده بودیم که عصر همان روز در کمال تعجب دیدیم که رزیدنتی از طرف پزشک جراح به بالین صبا امد و وی را معاینه نمود وگفت که این علائم مربوط به مننژیت نیست وتب ۴۰ درجه صبا هم تب نیست و متابولیسم بدن میباشد ورفت…… ولی باز حالتهای صبا تکرار میشد که در این زمان ما با دو نفر از دوستانمان که پزشک جراح مغز و اعصاب میباشند ولی در استان دیگری ساکن هستند تماس گرفتیم و وضعیت صبا را توضیح دادیم و آنها در کمال اطمینان گفتند که مشکل از شانت است وصبا سریعا باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد و شانت از سرش خارج گردد و وقتی ما نظر رزیدنت را گفتیم در جواب بهما گفتند جهت اطمینان از تشخیص ما میتوتنید از دکتر دشتی بخواهید که مایع مغزی صبارا گرفته و آزمایش مننژیت انجام شود که ما این موضوع را به دکتر دشتی گفتیم و ایشان لطف نمودند واین آزمایش را انجام دادند که جواب اولیه در فردای آن روز منفی بود وما خوشحال از این مساله پنجشنبه عصر صبا را ترخیص کردیم تا روز شنبه جهت برسی دقیق تر او را به تهران انتقال دهیم در این فاصله نیز در منزل چند بار این حالتها برایش پیش آمد تا روز شنبه صبح قبل از حرکت به تهران از بیمارستان به ما تماس گرفتند وگفتند متاسفانه جواب کشت ۴۸ ساعته مننژیت مثبت میباشد که ما سریعا با دکتر دشتی هماهنگ نمودیم وباز صبا را در بیمارستان مادر و کودک بستری نمودیم و به دلیل مننژیت شدید تزریق آنتی بیوتیک به صبا شروع شد پس از گذشت یک روز رگهای صبا برای گرفتن دارو خراب شد و با توجه به وضعیت خاص صبا نمیشد دیگر رگی از او بگیرند که در این مرحله مجبور شدند صبا را روانه اتاق عمل نمایند ودست راستش را catcownکردند و ادامه تزریق دارو شروع شد در این دوره بستری که حدود ۱۰ روز شد من حدود سه بار به مطب آقای جراح رفتم و در ابتدا بابت فرستادن رزیدنت از ایشان تشکر نمودم و بعد آزمایشات را نشان دادم که باز هم ایشان گفتند فقط آنتی بیوتیک کافی است ونیازی به خارج نمودن شانت از سر نیست وتوصیه نمودند که هر وقت این حالت پیش آمد به صبا دیازپام تزریق شودو ما دوره آنتی بیوتیک را ۱۰ روز در بیمارستان ادامه دادیم ولی حالتهای صبا همانطور ادامه داشت وحتی یک شب فشار خون به ۳ رسید که واقعا وضعیت بحرانی شد که پرستاران بخش مجبور شدند ساعت ۱ شب دکتر دشتی را از منزل به بالین صبا بیاورند لازم به ذکر میدانم که در اینجا از حسن رفتار و برخورد پزشکان (به خصوص دکتر دشتی وپرستاران بخش یک بستری بیمارستان مادر و کودک عزیزان بزرگوار خانمها آفرینش.. اسلام دوست.. آسایشیان.. شهریاری.. پنجه افکن.. معتضدیان.. امیری.. مشکل گشا.. آقای حسینی و دوستان دیگر که نامشان را فراموش نموده ایم )تشکر نمائیم زیرا که واقعا صبورانه ودر کمال دقت وانسانیت موقعیت ما را درک نموده و به صبا رسیدگی کامل را مینمودند ……………………..با توجه به هزینه هایی که متحمل شده بودیم و دیگر تامین بقیه هزینه ها برایمان مشکل بود با مشورت دکتر صبا را به خانه آوردیم و دوره آنتی بیوتیک را در منزل ادامه دادیم (طی ۲ دوره صبا ۱۴ روز دراین بیمارستان بستری بود و در این مدت هم به لطف دوستانمان آقای رضائی..خانم قادری..خانم محمودی و دیگر یاران حامی صبا) مبلغی از هزینه ها را تامین نمودند…………… بعد از اینکه مدت ۶ روز دیگر به غیر از دوره درمان در بیمارستان در منزل به صبا دارو دادیم نمونه مایع مغزی جهت کشت عفونی گرفته شد که خوشبختانه جواب منفی شده بود و مننژیت از بین رفته بود که ما از این مسئاله بسیار خوشحال شدیم ولی عمر این خوشحالی کوتاه بود و فقط ۲ روز دوام داشت…………………عکس صبا امروز جمعه ۱۳۹۲/۹/۱بعد از دو روز تشنجهای صبا باز شروع شد و اینبار شدیدتر اتفاق می افتاد و تب هم دائمی شده بود باز به جراح مغزواعصاب مراجعه کردیم و ایشان میگفتند که مورد خاصی نیست و ایراد از ساقه مغز میباشد و این هم تب نیست متابولیسم بدن میباشد ما به منزل آمدیم و همانطور که بالای سر صبا بودیم به ذهنمان رسید که در ابتدای گذاشتن شانت به ما میگفتند این شانت نوع پیشرفته ای است و یک سر آن در دهلیز قلب میباشد بر مبنای همین اصل شروع کردیم در اینترنت جستجو و جمع آوری اطلاعات در مورد اینگونه شانت و دیدیم که درست است در این مقطع پیگیر پزشک فوق تخصص قلب اطفال شدیم و بهترین گزینه سرکار خانم دکتر خیر اندیش را انتخاب کردیم که خدمتشان رفتیم و ایشان صبا را معاینه و اکو کردند و گفتند لکه ای در دهلیز قلب مشاهده میکنم که مشکوک است دارو برای صبا تجویز شد و هولتر ۲۴ساعته به او وصل گردید و مدت یک هفته صبا تحت نظر بود و دو بار دیگر اکو انجام شد که ایشان مطمئن شدند که آن لکه همچنان باقی است که ایشان مشاوره ای به پزشک جراح نوشتند و تمامی موارد را شرح دادند که در این مقطع دکتر جراح باز صبا را معاینه نمود و قبول کرد که شانت را درآورد ولی اینکار باید در همان بیمارستان وتوسط رزیدنتها صورت گیرد که ما با خواهش و تمنا ایشان را راضی نمودیم تا خودشان در بیمارستان خصوصی اینکار را انجام دهند و فردای آنروز سریعا به بیمارستان مراجعه نمودیم و صبا را اورژانسی به اتاق عمل بردند وشانت را از سرش در آوردند یک روز هم صبا د بیمارستان بستری بود و پزشک جراح نیز لطف نمود و حق العمل خود را نگرفت ولی باز با این وجود مبلغی در حدود یک میلیون و دویست هزار تومان به بیمارستان پرداخت نمودیم .صبا را به خانه آوردیم و خوشبختانه ضربان قلب او ۱۸۰به ۱۲۰ رسید تب وتشنج کلا قطع شد و مشخص گردید که تمام مشکلات از شانت بوده بعد از گذشت سه روز بعد از عمل شانت صبا هنوز چشمش را باز ننموده بود که این مسئله مارا خیلی نگران کرده بود باز به پزشک جراح مراجعه نمودیم که در این مرحله ایشان گفت به همان پزشک فوق تخصص قلب مراجعه کنید که نزد ایشان رفتیم و خانم دکتر سریعا آزمایشاتی را برای صبا نوشتند که آنها را انجام دادیم که دو روز طول کشید وقتی جواب را پیش ایشان بردیم گفتند که سطح سدیم و پتاسیم صبا شدیدا پائین است و خطرناک حتی wbc خون ۲۷۰۰۰میباشد وخودشان شخصا با پزشک جراح صحبت نمودند و بعضی از داروها را تغییر دادند و هماهنگی با دکتر دشتی انجام شد و صبا باز در بیمارستان مادروکودک به مدت ۳روز بستری شددر روزهای تاسوعا عاشورا و جمعه بستری بود که شروع نمودند به او داروهای آنتی بیوتیک و داروهای دیگر برای بالا آمدن سدیم و پتاسیم دادند ولی به دلیل عفونت زیاد این کار به کندی پیش میرفت وما بدلیل هزینه های سنگین (همین ۳روز به غیر از خرید داروهای مختلف فقط هزینه بیمارستان هشتصدوسی هزار تومان شد)بارضایت شخصی صبا را مرخص نمودیم وبه منزل آوردیم ودر منزل شروع به تزریق بقیه آنتی بیوتیک نمودیم بعد از یک روز آنژیو صبا خراب شد (کت داون دست در بیمارستان خارج شد ) و ما مجبور شدیم برای صبا در بیمارستان میر حسینی با تقبل هزینه خصوصی بوسیله دکتر خالو برای صبا تریپل لومن در گردنش بگذاریم در اینجا نیز از دکتر خالو و کادر این بیمارستان بر خود وظیفه میدانیم که تشکر نمائیم (البته ماجرای گذاشتن تریپل در این بیمارستان و به اجبار مراجعه نمودن به آن بیمارستان که خاطرات بدی از آن داریم را در فرصتی مناسب میگوئیم) صبا را به خانه آوردیم و ادامه تزریق آنتی بیوتیک را شروع نمودیم بعد ازپایان گرفتن دوره آنتی بیوتیک آزمایش خون انجام شد که مشخص گردید عفونت کنترل شده و سطح پتاسیم و سدیم نیز در حد نرمالی است ولی با این وجود سطح هوشیاری صبا هنوز پائین بود و سفیدی چشمانش نیز شدیدا قرمز که این خود نشان از فشار مغز بالا بود پس به پزشک جراح مغز و اعصاب مراجعه نمودم و خواستم وضعیت صبا را برایشان یگویم و ببینم که نظر ایشان چیست که به محضی که به اتاقشان در مطب وارد شدم و شروع به توضیح نمودم وی گفت که دیگر کاری برایمان انجام نمیدهد و وظیفه وی فقط در اوردن شانت از سر صبا بوده و برای مراحل دیگر نیز به همان بیمارستان و رزیدنتها مراجعه کنم و در کمال تعجب از این رفتارش که برایم بوجود امده بود از من خواست که به ایشان دیگر مراجعه ننمایم ودر آخر هم گفت که از ما و وضعیتمان خسته شده است و حاظر به هیچگونه همکاری دیگر نمیباشد من هم با اندوه فراوان از این رفتار به خانه برگشتم فردا صبح این جریان که پنج شنبه بود دیدیم که صبا قدرت دفع ادرار هم از دست داده و مستانه اش تورم شدید دارد که سریعا برای صبا فولی گذاشتم و صبر دادیم تا روز شنبه که سریعا به دکتر سلامیان مراجعه نمودم و ایشان یک سری ازمایش نوشتند که انها را سریعا انجام دادیم و ایشان بعد از دیدن جواب گفتن مستانه صبا دچار عفونت شدید است و داروهائی برای چند روز تجویز نمودند و در این مدت هم برای صبا فولی ادرار گذاشتیم بعد از چند روز مشکل عفونت بر طرف شد و فولی را خارج نمودیم که تا به حال هم صبا خودش مشکل زیادی در دفع ادرار ندارد و پس از اطمینان از عدم نیاز صبا به تریپل ان را هم برداشتند صبا نیز تا به امروز در منزل است ولی متاسفانه پزشک دیگری حاظر به پذیرشش نیست و ما همچنان منتظریم تا صبا هوشیاریش را به دست بیاورد۴۷ پاسخ ها به “۱/۹/۱۳۹۲وضعیت فعلی صبا”یک پاسخ بنویسید |
آذر ۱ام, ۱۳۹۲ در ۱۱:۳۲ ب.ظ
صبا جونم…عزیز دل خاله….امیدوارم زود خوب بشی و خودت مطالب سایت رو تایپ کنی…انشاءا…
آذر ۲ام, ۱۳۹۲ در ۲:۳۰ ب.ظ
خدای بزرگ…برای تو که کاری نداره این طفل معصوم خوب بشه … خودت یکبار دیگه تو این دوره زمونه که بی اعتقادی بیداد میکنه معجزه ات رو نشون بده.پدر و مادر بزرگوار صبا جون،برای کوچولوتون از ته دل دعا میکنم کاش کاری از دستم برمی آمد …
آذر ۳ام, ۱۳۹۲ در ۹:۳۵ ق.ظ
حاجی ایشلاه به لطف خدا خوب میشه امیدت به خدا باشه
به لطف و عنایت امام علی خوب میشه
واقعا اشکم نزدیک بود بریزه با خوندن
آذر ۴ام, ۱۳۹۲ در ۱:۲۷ ق.ظ
سلام پدر و مادر فداکار و رنجدیده…. صبای عزیز شما و نسای عزیز ما هر دو شرایط مشابهی دارند. نسای ما قبل از یک سالگی هم فلج شد و هم کور شد.. الان ۱۲ ساله که مثل یک گیاه زندگی میکنه.. پزشک های بی وجدان در این دور و زمانه خیلی زیادن.. ما به هر دری زدیم اما درها همه قفل بود جز در امید و توکل به خدا… بعد از سالها به این نتیجه رسیدیم که با یاد و خواستن از خدا دل خودمونو آروم کنیم.. ما که میدونیم دیگه نسای ما نمیتونه هرگز مثل بچه های دیگه باشه.. پس دیگه بیشتر عذابش ندادیم و پذیرفتیم که اون هم اینگونه است.. و هیچ مهم نیست که چرا! .. مهم اینه که ما فرزندمونو همینگونه که هست دوست بداریم و در کنارش باشیم .. دیگه نه اشک میریزیم و نه گله میکنیم.. الان روحیه مون بهتر شده و زندگیمون شادتر.. خدا خودش داده .. این بچه رو و این بیماری رو .. نسای ما هم از ۶ ماهگی دچار بیماری شد.. اما اینو میدونم که ما و بچه های ما انسانهای خاص و قدرتمندی شدیم و زندگی از دید ماها خیلی راحت و ساده میتونه زیبا باشه.. دخترتونو عذاب ندین و شادی خانواده سه نفریتون هر طور که میتونین فراهم کنین و تنها با یاد خدا و توکل به اون آرام بگیرین.. و یادتون باشه زندگی فانی ست و خیلی خیلی زود در اون دنیا با روح زیبا و معصوم دخترانمون قراره ملاقات کنیم .. جایی که دیگه خبری از درد و رنج نیست.. شاد باشید با یاد خدای بزرگ.
آذر ۴ام, ۱۳۹۲ در ۱۰:۵۲ ب.ظ
خدا بزرگه…خیلی بزرگه…خیلی زیاد
آذر ۵ام, ۱۳۹۲ در ۳:۵۳ ق.ظ
دو ساعتی میشه که تو این وبلاگم.انقد گریه کردم سرم داره منفجر میشه.خداااااااا کجایی؟
آذر ۵ام, ۱۳۹۲ در ۹:۴۵ ق.ظ
دوست عزیز مابه مشکلات از دیدگاه خودمون نکاه میکنیم حالا مهمه این دیدگاه چی باش.توکل کن توکلت به خدا باشه.مطمئن باش این ها همه امتحان الهیه .اگه خدا بخواد ورق برمیگرده وهمه چیز خوب میشه.من برای حل مشگلاتم هر روز سوره یاسین میخونم.شماهم بهخدا توکل کن هر روزبعد از نماز صبح یاسین بخون براش.دقیقا سریک ماه به خواسته ات میرسی ان شاا..
آذر ۹ام, ۱۳۹۲ در ۵:۵۵ ق.ظ
سلام
برای همه بیماران بویژه اونهایی که در سخت ترین شرایط هستند شفای عاجل رو از خداوند منان طالب هستم
و متاسف از این کاری از دستمون بر نمیاد.
چند لحظه ی پیش وبلاگ رو دیدم و خوندم توی این فکر بودم که چرا کاری از دستمون بر نمیاد که یک لحظه یه فکر به ذهنم رسید که امیدوارم براتون کمکی باشه
جناب اقای دکتر خالقی نماینده ی محترم سابق شهرستان خلخال در مجلس انسانی شریف و پزشکی متدین و شرافتمند هستند که در مواردی اینچنین بی درنگ هر کاری از دستشون بر بیاد انجام میدهند و بی شک اگه با ایشون در تماس باشید صبا رو چون دختر خودشون خواهند دونست پیشنهاد بنده اینه که اگه صلاح دونستید حتما با جناب دکتر تماس بگیرید و مشکلاتتون رو با ایشون مطرح نمائید
بنده از ایشون فقط شماره تلفن دارم که براتون قید می کنم
دکتر بشیر خالقی : ۰۹۱۴۳۱۵۷۳۸۱
اگر امری بود با بنده از طریق ایمیل در تماس باشید.
آذر ۱۲ام, ۱۳۹۲ در ۳:۳۰ ب.ظ
سلام آقای فروزنده
تو رو خدا بیاین بهمون از وضعیت صبا بازم بگین دلم ترکید انقد اومدم و نبودین ..به خدا به این سر زدن عادت نکردم سلامتیش برام مهمه
آذر ۱۳ام, ۱۳۹۲ در ۱۲:۰۰ ب.ظ
کمکی از ما بر میاد؟
آذر ۱۶ام, ۱۳۹۲ در ۱۱:۴۹ ب.ظ
سلام. ماها چی بگیم که قدری التیام بخشتون باشه!!!!
فردا که همزمان با وفات حضرت رقیه (س) است بیشتر دعا گو هستیم که این دردانه امام حسین(ع) کمک صبا عزیزمان باشد.
آذر ۱۷ام, ۱۳۹۲ در ۱۰:۰۷ ب.ظ
سلام پدر مهربان. هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند . باور کنید وقتی صبا رو میبینم انگار دختر خودمه هرچند هرگز ذره ای از دردی که شما و مادرش میکشه رو نمیتونم درک کنم خدا بهمراتون
دی ۱۲ام, ۱۳۹۲ در ۵:۱۲ ب.ظ
من واقعا متاسفم از اینگه هیچ گاری از دستم بر نمیاد صبا مثل خواهرم میمونه اما …
وای گریه ام گرفت ببخشید که کاری از دستم بر نمیاد ببخشید..
دی ۱۳ام, ۱۳۹۲ در ۷:۳۲ ب.ظ
سلام عزیزم …ایشالا به حق امام رضا صبا جون زودتر خوب بشه ..واسش دعا میکنم
دی ۱۸ام, ۱۳۹۲ در ۱۱:۵۰ ق.ظ
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
به قران خیلی صبورید ماشاا… به این صبر. نمیدونم شاید واقعا خدا می خواد با این امتحانا اونقدری درجه ی یه بندش رو بالا ببره که …
به یاد ۶ ماهه ی امام حسین ع صبر و استقامت کنید. صبری نیکو و زیبا. زندگی دنیا خیلی کوتاه تر از اینه که فکرش رو میکنیم. عمر روز های سخت خیلی کوتاهه. از کجا معلوم شاید دختر شما هم تو رویای خودش داره با رقیه ی امام حسین بازی میکنه. خدا رو شکر کنید که دخترتون پاک و معصومه. اخرتش تضمین شده هستش از هزاران دختری بزرگ شدن ولی فاسده هستن بهتره. از خدا میخوام زود تر ابجی گلم صبا جونم رو شفا بده از صبا جونمم میخوام که ما رو هم دعا کنه مادر من هم سرطان داره. سفارش ما رو هم پیش خداش بکنه چون فک میکنم درجه ی صبا پیش خدا خیلی بالاست. مطمعن باشید خدا بیشتر از همه ی ما بندهاش رو دوست داره و صلاح اونا رو میخواد ما ها به ظاهر هوای همدیگه رو داریم. کاش اقا صاحب زمان زود تر ظهور کنن و به داده همه ی مسلمانان جهان برسن.
بهمن ۴ام, ۱۳۹۲ در ۷:۵۰ ق.ظ
ببخشید که اینقدر سوال میپرسم امکان انتقال صبا به بیمارستان هانوفر که مال پروفسور هست وجود نداره
بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ در ۸:۲۴ ب.ظ
سلام وسلامتی برای صبا خانوم ارزو میکنم غیر این از دستمون چی بر میاد نه پولدار هستیم کمک کنیم خدا به کسهائی پول داده که تو عمرشون یه بار هم به این وبلاکها نمیان نا اینکه خود استا کریم بخواد اونقدر از خواندن این مطالب ناراحت شدم و گریه کردم چقدر مشکلات خودش داده و خودش هم باید بگیره خدایا کمکش کن این خانواده همینو داره ازشون نگیر در مورد دکتر خالقی واقعا انسانی در اون کمالات نیست
بهمن ۱۶ام, ۱۳۹۲ در ۱:۱۲ ب.ظ
سلام نمیدونم چی بگم انشاالله صبا جونم زود خوب بشه منم با یک اشتباه کلیه ام رو از دست دادم چرا اینقدر بی مصولیتن این دکترا حتما باید برای خانوادشون این اتفاقا بیوفه که یکم فکر اینجور آدما رو بکنن چه مملکت آشغالی داریم که همه ی پزشکا فقط پول رو میبینن واقعا باعث تاسفه واقعا.لطفا ما رو از حال صبا جون با خبر کنید
بهمن ۲۰ام, ۱۳۹۲ در ۱۲:۵۱ ب.ظ
آقای فروزنده سلام
چرا مدتهاس نمیاین ؟ ما منتظر خبرای خوب هستیم ان شاءالله
بهمن ۲۲ام, ۱۳۹۲ در ۱۲:۱۷ ق.ظ
سلام.خیلی گریه کردم وقتی این مطالبو خوندم.خودمم مریضم ولی خدا میدونه با خوندن مطالبتون و بیماری صبا اصلا خودمو فراموش کردم.خدا رو قسم میدم به حق بزرگی و خداییش شفای عاجل به صبای عزیزمون بده.پیش خدا آسونه فقط میتونم بگم بهش توکل کنیم شاید ایشاله نتیجه گرفتیم.بازم دعا میکنیم.بنوبه خودم اگه افراد متمکنی را سراغ داشتم حتما مطلع میکنم اونها رو.
بهمن ۲۹ام, ۱۳۹۲ در ۱۰:۵۳ ب.ظ
سلام نمیدونم تاحالا صبا رو پیش دکتر شریف کاظمی بردید یا نه (دکتر قلب) دکتر شریف و حاذق و خداشناسی هست توی بیمارستان ام ار ای
انشاالله سریع شفای دخترتون بگیرید
اسفند ۱۰ام, ۱۳۹۲ در ۱۱:۱۵ ق.ظ
سلام صبای عزیز منم یک پسر دارم که برای سومین بار داره سرش عمل میشه هنوز معلوم نیست چی میشه بیچاره تر از شما ما پدر و مادرا هستیم که داریم ذره ذره آب شدن شمارو میبینیم و آب میشیم ولی باز هم توکل به خدا
اسفند ۱۱ام, ۱۳۹۲ در ۵:۵۰ ب.ظ
خدایا کمکم کن تا زود نخواهم انچه را که تو برایم دیر میخواهی
و دیر نخواهم چیزی را که تو بریم زود میخواهی.
داداش گلم جریان شما هم همینه شاید شما زود میخوای چیزی رو که باید دیر به دستت برسته خدا عالمه و هرچیزی حکمت داره
داداش گلم وقتی دوتا از مطالبت رو خوندم بغض گلمو فشرد
اما امید دارم به صبا جون انشالله که خوب میشن
من هم میرضی لاعلاجی دارم امیدم فقط به خداست
کلی هرج فایده اینداشته داشته نه زیاد
خدایا میدونم که میبینی اما طاقت بنده هات دیگه داره تموم میشه صبا جان تو هم امیدت به خدا باشه
اسفند ۱۱ام, ۱۳۹۲ در ۵:۵۱ ب.ظ
خدایا کمکم کن تا زود نخواهم انچه را که تو برایم دیر میخواهی
و دیر نخواهم چیزی را که تو بریم زود میخواهی.
داداش گلم جریان شما هم همینه شاید شما زود میخوای چیزی رو که باید دیر به دستت برسته خدا عالمه و هرچیزی حکمت داره
داداش گلم وقتی دوتا از مطالبت رو خوندم بغض گلمو فشرد
اما امید دارم انشالله که خوب میشن
من هم مریضی لاعلاجی دارم امیدم فقط به خداست
کلی هرج فایده اینداشته داشته نه زیاد
خدایا میدونم که میبینی اما طاقت بنده هات دیگه داره تموم میشه
اسفند ۲۷ام, ۱۳۹۲ در ۱:۳۰ ب.ظ
الهی بمیرم برا دل مامانت صبا جون
الهی بمیرم برا زجرایی که خودت داری میکشی
خــــــــــــــــــدایا رحمی
اسفند ۲۹ام, ۱۳۹۲ در ۸:۱۰ ب.ظ
خیلی ناراحت شدم خیلییییی
انشالله خدا به حق رسولش دختر گل تورو بهتون یه بار دیگه ببخشه و سلامتیشونو بهش برگردونه
خدایا ….
فروردین ۵ام, ۱۳۹۳ در ۶:۲۵ ق.ظ
سلام
واقعا اگه بگم درکتون میکنم حرفم درست نیس فقط میدونم تو شرایط وحشتناکی هستین ولی ازتون عاجزانه تقاضا دارم امیدتونو به خدا از دست ندین توکل کنید به خدا ایشاا…همه چی اونجور که صلاحه درست میشه براتون کاری که از دستم بر میاد دعاس که حتماااا انجام میدم امیددادم خدا شادی را به قلباتون و سلامتی را به صبای عزیز برگردونه آمین
فروردین ۵ام, ۱۳۹۳ در ۸:۴۵ ق.ظ
خدایااا بحق نورانیت حضرت فاطمه ، توى این ماه دل این خانواه را شاد کن
فروردین ۹ام, ۱۳۹۳ در ۹:۵۰ ب.ظ
وای گریم گرفت برای صبا هر روز دعا میکنم انشالا که خوب میشه. چرا نمیبریدش خارج از کشور ؟ دکترای دست به خیر کم نیستن مطمئنم خدا کمکتون میکنه شک ندارم.
فروردین ۱۲ام, ۱۳۹۳ در ۱:۰۸ ق.ظ
سلام از خدای بزرگ آرزوی سلامتی کامل صبای عزیز میکنم
از شرایط فعلی صبا برامون بگید من شخصا نگرانشم
ایشالا که خبر سلامتیش رو بدین الهی آمین
فروردین ۱۵ام, ۱۳۹۳ در ۵:۳۵ ب.ظ
سلام
توکلتون به خدا باشه
امیدوارم دختر گلمون زودتر سلامتیش رو به دست بیاره
اردیبهشت ۹ام, ۱۳۹۳ در ۳:۲۴ ق.ظ
سلام پدر صبا
آروم باشید و به خدا توکل کنید.این زندگی کوتاهمون می گذره و ما نمیدونیم خدا برامون چی مقدر کرده.شما پدر فوق العاده ای هستین و همه تلاشتون رو برای خوشبختی و آرامش دخترتون کردید و میکنید،دیگه بقیشو بسپرید به خدای بزرگ. خدا از حق بنده هاش نمی گذره،اونایی هم که خطا کردن به خدا واگذار کنید.
برای شما و خانوادتون از صمیم قلب آرامش و سلامت و خوشبختی آرزو میکنم.
اردیبهشت ۲۰ام, ۱۳۹۳ در ۱:۱۸ ب.ظ
با سلام
به امید روزهای خوب برای صبا.
خرداد ۱ام, ۱۳۹۳ در ۱۱:۵۸ ق.ظ
سبا جونمممممم سلام،منم یه مامان هستم ، ولی میخواهم بهت بگم بأید به مامان و بابا کلی افتخار کنی، اخه میدونی، کمتر ادمی اینقدر محکم قدم بر میداره.خیلی ها خیلی زود إز راه کنار میرن. اما مامان و بابات خیلی عاشقتن، خیلی بهت احتیاج دارن ، گلم زود خوب شو. زوووود. دوست دارم خبر های خوب شدنت رو هر روز تو سایت بخونم، و خوب که شدی بیای تهران و بینمت عزیزم. دوست دارم فسقلی زیبا……
خرداد ۱۰ام, ۱۳۹۳ در ۱:۴۵ ق.ظ
سلام به تمام دلسوختگان من هم یه برادر دارم که ۹ماهه برق گرفتتش بزاش دعاکنید
خرداد ۱۰ام, ۱۳۹۳ در ۱:۴۶ ق.ظ
سلام به تمام دلسوختگان من هم یه برادر دارم که ۹ماهه برق گرفتتش براش دعاکنید
خرداد ۱۰ام, ۱۳۹۳ در ۱:۵۰ ق.ظ
براصبا دعا میکنیم—-خدابه جان امام رضا قسمت میدیم صباوامسال صبارو هرچه زودترشفابده الهی امین
خرداد ۱۳ام, ۱۳۹۳ در ۲:۳۱ ب.ظ
سلام به شما .امید وارم صبای عزیز هرچه زودتر سلامتی شو بدست بیاره….به منم سربزنید…..صبای عزیز ایشاالله خوب میشی و به اغوش خانواده ات برمی گردی….
خرداد ۱۳ام, ۱۳۹۳ در ۱۰:۰۰ ب.ظ
دعا میکنم واسه صبا که به حق همین اعیاد پر برکت شعبانیه هرچه زودتر شفا پیدا کنه.
خرداد ۱۳ام, ۱۳۹۳ در ۱۰:۰۴ ب.ظ
باآرزوی بهبودی
تیر ۱۴ام, ۱۳۹۳ در ۱۲:۳۰ ب.ظ
صبا خوب میشه من مطمئنم…تو این ماه عزیز براش دعا می کنم و از همه می خوام که براش دعا کنن…
تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ در ۲:۰۴ ب.ظ
ایشالله حال صبا کوچولو بهتر شه از ته دلم واسش دعا میکنم اتفاقی این وبو دیدم خیلی واسش ناراحت شدم ولیخدا بزرگه ایشالله خوب میشه تو هر کار خدا حکمتی هس ایشالله بهتر میشه
شهریور ۳۱ام, ۱۳۹۳ در ۶:۰۶ ق.ظ
من منتظر خبر های خولم
بهمن ۲ام, ۱۳۹۳ در ۱۱:۰۷ ب.ظ
KHODA VAKILI ASHKAM DAR UMAD HAR KARI AZA MA BAR MIAD AMR BEFARMAEED ;(
اردیبهشت ۱۳ام, ۱۳۹۴ در ۸:۳۷ ق.ظ
alan halesh khube/???
خرداد ۲۸ام, ۱۳۹۴ در ۴:۳۴ ب.ظ
امروز اولین روز ماه مبارک رمضونه…ان شا الله خداوند به برکت این ماه کمک کنه تا حال صبای مهربون روز به روز بهتر و بهتر بشه…
خدا صبرتون بده
تیر ۶ام, ۱۳۹۵ در ۲:۳۹ ق.ظ
حال صبا چطوره الان؟ بیاید ازش خبر بدید خاهش میکنم…