مهر ۲۵
مهر ۲۴
صبای پدراعتقاد قلبي ما اين است كه:صبا فردا در جایی باریکتر از مو. بار دیگر در مقابل کسانی قرار میگیرد که هوشیاریشان میتوانست زندگی او و ما را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینهساز آن .همه عوامل تعمدی بودند
مهر ۲۵
بابائی صباعزیز دلم ….واقعا دلم برا شنیدن صدات تنگ شدهدلم برا به آغوش گرفتنت تنگ شدهخیلی دلم میخواد مثل باباهای دیگه دستت رو تو دستم بگیرم و برای خرید تو رو بیرون ببرمخیلی دلم برا شیرین زبونیات تنگ شدهخیلی دلم غصه داره……..دلم جائی رو میخواد که فریاد بزنم…..از ته دل هرچی فریاددارم به سر زمین و زمان بزنم ……گله کنم از خدا….از اینکه شاید فکر میکنم صدام رو نمیشنوه……………دلم گرفته خیلی ……………………مهر ۲۴
خسته ام خیلی خستهخسته ام خیلی خستهآنقدر که دیگر قدرت ندارم به خودم دلداری بدهمدیگر از دعاهای بی اجابت خسته امتا کی باید دعا کرد و جوابی نشنیداحساس می کنم کاسه ی صبرم لبریز شدهدیگر توان یک لحظه دلخوشی دادن به خودم را ندارمخستگی …. بر من هجوم آوردههر لحظه فریاد میکشد که مرا از میدان به درکندنمی خواهم بشنوم که حتما مصلحتی در کار بوده و حکمتیهر روز این روزگار بازی دیگری دارد برای آزردن منکاش میشد به آغوش مهربان خالق یکتا پناه ببرم برای رهایی از این دنیانمی دانم چه کار باید کرد وقتی که حتی ناامید شدن از کسی که جوابت را نمی دهد گناه است و دارای عقوبتمانده ام با حرفهایی که گفتنش خاطراتی را یادآوری میکند….خسته تر از آنم که حتی قدرت پرواز را هم داشته باشمخسته امخیلی خسته |