سلام سلام سلام
ببخشید خیلی وقته که نتونستم واست نامه بنویسم واقعا ببخشید صباجون دلم واست تنگ شده بخاطره امتحاناتم واقعا درگیر درسها بودم بهرحال بازهم میگم ببخشید . حالت چطوره دوست خوبم دوست مهربونم چه کارها میکنی صباجون میدونی داریم به عید نزدیک میشیم میدونم که چقدر الان خوشحالی اما اینو بدون که خوشحالی ماها روزیه که بتونیم درکنار همدیگه و با هم باشیم . از مامان همیشه جویای حالت هستم پیش خودم گفتم حتما صبا از دستم خیلی ناراحت شده که نتونستم واسش نامه بنویسم ولی بخدا من همیشه به یادت هستم خیلی دلم میخواهد که دوباره از نزدیک همدیگرو ببینیم یادته وقتی اومدی تهران اومدم پیشت چقدر خوش گذشت امیدوارم دوباره باز هم در کنار هم باشیم . از راه دور میبوسمت از خدای مهربون میخواهم که هرچه زودتر کمکت کنه تا بتونی رو پاهای خودت بایستی با دستهای کوچیکت به دوستات زنگ بزنی با چشمهای قشنگت به اونها بگی که دوستشون داری به مامان وبابا بگی که چقدر دوستشون داری و از خدا بخواهی که همیشه اونها در کنارت بمونند به امید دیدار
دوست کوچک شما نیوشا یکشنبه ۲۱/۱۲/۹۰ ساعت ۱۵/۱۴
صباجون یادت باشه که ماهی قرمز کوچولوی توی تنگ شب عید منتظره تا صدای قشنگتو بشنوه که داری بهش میگی سلام ماهی کوچولو منو میشناسی من صبا هستم من تورو خیلی دوست دارم تو هم منو دوست داری که مطمئن هستم اون جواب میده بله صبای مهربون من خیلی خوشحالم که تو حالت خوب شده و از خوشحالی شروع میکنه به بالا پریدن توی آب منتظرت هستم
اردیبهشت ۲۰ام, ۱۳۹۱ در ۱۱:۱۱ ق.ظ
shafa dar daste oost va oo joz khode shoma kase digari nist.in shoma hastid ke ta konoun ba omid be sabaie nazanin haghe edameie zendegi dadin..pas omidetoon ro az dast nadin va ba bakhshidan va raha kardane avamele in darde amigh! va ba tasavore edameie zendegi dar kenare sabaie nazanin be zendegi edame bedin …har chi arezooie khoobe male to sabaie nazanin..
اردیبهشت ۲۰ام, ۱۳۹۱ در ۱۱:۱۳ ق.ظ
in niz bogzarad…roya save