"

“صبا” دیگر نمی وزد

حامیان صبا, صبا در روزنامه ها, صبادروب درج نظر

http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1376448

http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1377154

گزارش خبری/ “صبا” دیگر نمی وزد/ پدری که برای درمان فرزندش کلیه فروخت

خبرگزاری مهر: “صبا” دیگر نمی وزد، دیگر با شادیهای کودکانه اش خنکای نسیمی نیست که روح پدر و مادرش را جلا ببخشد، او امروز روی تخت خوابیده و خیره به روبه رویش می نگرد، برای صبا خیلی زود است که در کودکی تخت نشین بیماری شود، خیلی زود است…

به گزارش خبرنگار مهر، سال ۸۶ برای پدرو مادر صبا فروزنده کودک شیرازی تداعی کننده روزهایی است که از آن به بعد دخترشان دیگر شادیهای کودکانه اش را با پدر و مادرش قسمت نکرد.

روزهایی که دخترشان با پای خود به بیمارستان رفت هرچند در اواسط کار حالش رو به بهبود رفت و پدر و مادرش شادان از اینکه دخترشان سلامتی اش را دوباره باز یافته اما ناگهان همه چیز خراب شد. سقف خوش آرزوهای آنها فرو ریخت و دخترشان دیگر نخندید و با خوش زبانیهایش دل پدر و مادرش را شاد نکرد.

پدرش می گوید صبا با پای خود به بیمارستان رفت به گونه ای دیگر به خانه بازگشت.

صبا فروزنده

قرار بود بعد از ظهر به خانه صبا بروم و با او و پدر و مادرش ملاقات کنم، خانه شان نزدیک پلیس راه شیراز- بوشهر بود. نزدیکیهای خانه که شدم پدر صبا به استقبالم آمد. در راه گفت که چگونه در این خانه استیجاری با هزار سختی زندگی می کند و به خاطر صبا تمام داراییهایش را فروخته و اکنون به سختی اجاره بها که هیچ هزینه های زندگی را می پردازد.

به خانه اش که گام گذاشتم اولین چیزی که چشم را به دردآورد صبا بود که در تختی در پذیرایی خانه خوابیده و به روبرویش خیره شده است.

به نزدیک تختش که رفتم نمی دانستم متوجه حضورم هست یا نه اما گویا متوجه شد که پدر و مادرش مهمان دارند. مادرش گفت: “صبا مهمان داریم، خوشحالی که برایمان مهمان آمده؟”، مادرش گفت: صبا جان اگر خوشحالی پلکهایت را ببند و باز کن و صبا خوشحال بود که برایشان مهمان آمده است.

دختر بچه ای که این روزها باید وارد کلاس چهار دبستان می شد امروز بر روی تختی در گوشه ای خانه روی دیگر زندگی را می چشد.

برای پدر و مادرش سخت تر از این نیست که حتی در خانه نمی توانند یک دل سیر گریه کنند، دکتر صبا به آنها گفته او تا حدودی متوجه اطراف هست به همین خاطر نباید فضای ناراحتی در خانه داشته باشید.

پدرش از روزهای سخت و عذاب آوری می گوید که دخترشان در حال بهبود بود اما صبا به ناگهان غروب کرد و دیگر نخندید.

از روزهایی می گوید که برای هزینه های صبا کلیه اش را فروخت و دیگر نمی دانند باید چه را بفروشند تا خرج میلیونی درمان صبا را تامین کنند.

صبای به پدر فقط خیره می شود و انگار دارد به روزهایی فکر می کند که قرار بود به دبستان برود، دوست پیدا کند و طعم زندگی را بچشد.

پدر صبا ماجرای دخترش را اینگونه تعریف می کند: صبا در مهرماه ۸۶ با شور و شوق فراوان راهی مدرسه شد و دوره پیش دبستانی را آغاز کرد بعد از گذشت مدتی از حدود بهمن ماه سال ۱۳۸۶ سردردهای او شروع شد و ما درمان او را شروع کردیم که با تشخیص اشتباه پزشک که می گفت سینوزیت است زمانی از دست رفت چون سردردها ادامه داشت و کم کم انحراف چشم هم اضافه شد بیشتر پیگیر شدیم تا اینکه در تاریخ ۶/۱۱/۸۶متوجه بیماری فرزندمان شدیم که به گفته پزشک او دچار تومور مخچه بود و فشار مغز وی بالا بود و باید سریعا عمل می شد.

وی ادامه می دهد: در تاریخ ۹/۱۱/۸۶ به خاطر کنترل فشار مغز تحت عمل جراحی قرار گرفت و شانت مغزی برای او گذاشته شد و در تاریخ ۱۳/۱۱/۸۶ عمل تومور صورت گرفت که دکتر جراح خیلی راضی بود و می گفت مابقی تومور هم با رادیوتراپی از بین خواهد رفت، بعد از چند روز صبا مرخص شد و حال جسمانی او کاملا خوب بود. بعد از چند روز با تشخیص پزشک که می گفت شانت در جای بدی قرار دارد باز او بستری شد و در تاریخ ۲۷/۱۱/۸۶ تحت عمل شانت قرار گرفت و بعد از عمل دکتر جراح با دیدن سی تی اسکن عنوان کرد که باز هم جای شانت خوب نیست و در تاریخ ۲۸/۱۱/۸۶ برای بار چهارم راهی اتاق عمل گشت و بعد از چند روز از بیمارستان مرخص شد ولی باز هم دکتر از جای شانت راضی نبود و بعد از بهبود بخیه ها مراحل رادیوتراپی آغاز شد که ۳۳ جلسه به طول انجامید و بعد از انجام ام ار آی دکتر بسیار از وضعیت صبا راضی بود چون جلوی پیشرفت باقیمانده تومور گرفته شده بود.

پدر صبا ادامه می دهد: بعد از آن وارد مرحله شیمی درمانی شدیم که دو جلسه برای او در نظر گرفته شد و نمونه مغز استخوان هم از او گرفته شد که دکتر مربوطه با خوشحالی گفت خیلی رضایتبخش است که تومور به مغز استخوان سرایت نکرده و در تاریخ ۱/۲/۸۷ اولین مرحله شیمی درمانی و ۱/۳/۸۷ مرحله دوم شیمی درمانی صبا بود بعد از گذشت چند روز شانت صبا از کار افتاد و او پر خواب شد که به تاکید خودشان که گفته بودند در صورت بروز پرخوابی اورا به بیمارستان برسانید ما هم این کار را انجام دادیم و بعد از ۲۴ ساعت که در اورژانس بستری بود و چند آزمایش از وی گرفته شد او را مرخص کردند و به ما اعلام کردند که گفتند مشکلی نیست.

پدر صبا می گوید: بعد از چند روز که حال صبا بدتر شد دوباره او را به بیمارستان بردیم که متاسفانه ایام تعطیل بود و پزشکان حضور نداشتند و فقط چند رزیدنت کشیک بود، بعد از بستری صبا و تشخیص اینکه ایراد شانت از ناحیه شکم است او را راهی اتاق عمل کردند و از ناحیه شکم او را مورد جراحی قرار دادند که متاسفانه مشکل که رفع نشد هیچ دل درد هم اضافه شد و بعد از چند عمل بی جهت او را با وجود داشتن دل درد ترخیص کردند که فردای آن روز باز حالش بد شد و او را به بیمارستان انتقال دادیم و صبا دوباره بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و باز مشکل رفع نشد ودر این مدت دچار مننژیت نیز شد و حتی دراین مدت به ما پیشنهاد می شد که صبا را تحت اختیار علم قرار دهیم و بعد از حدودا انجام ۱۱ عمل از ابتدای مریضی تا این مرحله توسط رزیدنتها بر روی صبا پزشک مربوطه از سفر خارج از کشور برگشت و عمل جدیدی بر روی صبا انجام داد که موفقیت آمیز بود و تمام علائم حیاتی صبا و ارتباط او با محیط واطرافیان برقرار شد.

قرار شد در عرض چند روز مرخص شود و بسی جای تعجب بود که در عرض این ۴۰ روز که صبا در ای سی یو بود با وجودی که کودکی بیش نبود ولی دچار زخم بستر و له کردگی شدید در ناحیه پاها شد و با توجه به اینکه صبا طی عملهایی که توسط رزیدنتها صورت گرفته بود اسپیره شده بود او را تراکستومی کردند که بر خلاف مقررات رزیدنت سال اول یعنی همان رزیدنتی که به ما پیشنهاد داده بود که او را تحت اختیار علم قرار دهیم انجام داد ولی با این وجود باز هم وضعیت صبا نرمال بود و با محیط اطراف ارتباط برقرار می کرد و پزشک مربوطه نیز راضی بود و می گفت تا چند روز آینده مرخص می شود.

پدر صبا ادامه داد: ولی متاسفانه در تاریخ ۲۰/۴/۸۷ زمانی که پرستار داشت گاز زیر تراک را تعویض می کرد تراک از جای خود بالاتر آمد و صبا شروع به نا آرامی می کند و مادر صبا که در آن لحظه بر بالینش بوده هر کاری می کند نمی تواند او را آرام کند و بعد از آن نیز وقتی پرستار به اتاق مراجعه می کند از مادر صبا می خواهد که اتاق را ترک کند و مادر صبا علی رغم که نگران دلبندش بوده با بی میلی ای سی یو را ترک می کند در حالی که صبا برگشته بود و همین طور مظلومانه نگاهش می کرده و گریه می کرده و متاسفانه پرستار نیز توجه ای به بررسی دلیل نا آرامی صبا نشان نمی دهد زیرا که در حال انجام کارها برای تعویض شیفت کاری بود. مادر صبا نیز معتقد است ناآرامی صبا در آن لحظه به خاطر مشکل تراک او باشد چون بعد از تعویض گاز زیر آن تراک بالاتر آمد و صبا ناآرام شد.

پدر صبا ادامه می دهد: در ساعت حدودا ۲۰/۷ دقیقه صبح توسط یکی از دوستانمان که در ای سی یو بود به ما خبر داده شد که سریعا به درب ای سی یو بروم چون حال صبا بد شده وقتی به درب ای سی یو رفتم و درب برایم باز شد سریعا با وجود ممانعت به داخل رفتیم و با جسم کبود و متورم و بی جان دخترم مواجه شدیم که وقتی علت را جویا شدیم به ما گفتند تراکستومی صبا جابه جا شده و ما نتوانستیم آن را جا بگذاریم و رزیدنتها هم سر جلسه امتحان بودند و “گلدن تایم” را از دست داده ایم وصبا مدت زیادی حدود ۲۰ دقیقه بدون اکسیژن بوده و با وجودی که این طفل معصوم زمان زیادی بدون اکسیژن بوده و کادر درمان نیز این موضوع را می دانستند که طی این زمان صدمات شدیدی به این طفل معصوم وارد شده ولی پنج بار او را شوک می‌دهند که قلب صبا کار کرد اما مغزش خواب رفت و در حالت کما قرار گرفت.

وی ادامه داد: زمانی که بنده با وجود ممانعت به داخل ای سی یو رفتم صبا مثل بادبادک دچار تورم بود و کبود شده بود و عکسی حدود سه الی چهار ساعت بعد از صبا گرفتم که به خوبی این موضوع در آن مشهود است. بعد از گذشت یکروز صبا از کما خارج شد و ضریب هوشش از سه به پنج رسید و دستگاه کمک تنفسی را از او باز کردند و خودش تنفس بدون کمک دستگاه داشت و پس از حدود ۱۰ روز نیز او را که در حالت زندگی نباتی بود از بیمارستان مرخص کردند و به خانه آوردیم و تا به حال از او در خانه به صورت ۲۴ ساعته نگهداری می کنیم که خدا را شکر پس از گذشت دو سال و دو ماه از این موضوع به لطف خالق یکتا بنا به تایید پزشک صبا از زندگی نباتی خارج شده و امید به بهبودش است.

وی عنوان کرد: از کادر درمان نیز شکایت کرده ایم ولی تاکنون جواب قانع کننده ای دریافت نکرده ایم و به خیلی از مقامات نیز نامه نگاری در مورد وضعیتمان داشته ایم ولی توجهی نمی شود.

پدر صبا بیان کرد: با توجه به هزینه های سر سام آور نگهداری در تاریخ ۲۱/۲/۸۹ مجبور به فروش کلیه ام شدم و مبالغ زیادی نیز طی این مدت مقروض شده ایم و در مورد شکایتمان نیز اصلا توجه ای به صحبت ما که می گوییم چرا فرزندمان که دارای علائم نرمال بوده در عرض ۴۰ دقیقه از ضریب هوش ۱۰ به سه رسیده و به کما رفته نمی کنند و فقط می گویند قصوری نشده و توضیح واضح در مورد دلیل ایست قلبی و جابجایی تراکستومی، نبود پزشک در آن وقت، پنهان کردن مننژیت از ما و… نمی دهند و در عوض با ایجاد حاشیه بنده را متهم به اخاذی از مردم و قصد جلب کمک و ارتباط با خارج از کشور  می کنند و جالب اینکه با وجود مدارک دولتی که دارم مسئله اهدا کلیه ام را فریبکاری می دانند.

پدر صبا صحبتهایش را به پایان رساند، نگاهم به صبا افتاد و احساس کردم هرآنچه را که پدرش برایم توضیح داده را متوجه شده، نگاه خیره اش به رو به رو را یکساعت قبل دیده بودم اما الان در نگاهش کمی تغییر می دیدم، نگاهش غمگین بود خیلی غمگین بود، گویی او هم تمامی دردی و رنج پدرش را لمس می کند احساس کردم او هم نگران است.

برای تخت نشینی صبا هنوز خیلی زود است، او باید بوزد و روح پدر و مارش را جلا بدهد، او باید خنکای نسیم زندگی خانواده اش باشد. برای صبا خیلی زود است که ساعتها در تخت بیماری بخوابد.

اسامی بیمارستان و افراد مرتبط با این موضوع در خبرگزاری مهر محفوظ است. خبرگزاری آماده انتشارپاسخ و توضیحات مسئولان امر در این رابطه است.(جهت دیدن عکسهای کامل به لینک خبرگزاری مهر در ابتدای مطلب بروید)




۲۶ پاسخ ها به ““صبا” دیگر نمی وزد”

  1. سمیرا گفته:

    عزیز دلم ایشالا به حق رقیه اما حسین خدا زودتر شفات بده دیگه هر روز برات دعا میکنم اون پرستار بی وجدان هم واگذارش به خدا ……….

  2. shirin گفته:

    omidvaram har che zodtar deleton shad va labeton khandon bashe

  3. لیلا گفته:

    صبای عزیز گریه امانم نمیده
    نمی دونم چی بگم تنها کاری که ازم بر میاد و تنها چیزی که می تونم بگم اینه که از خدا می خوام به حق شهید این ماه عزیز خدا شفات بده عزیزم. و انشاء اله سال آینده با پای خودت به پابوس حضرت رقیه(ع) بری.
    خدایا به آبروی رقیه (ع) شفاش بده

  4. المیرا گفته:

    سلام
    خیلی ناراحت شدم برای صبا. من براش دعا کردم
    ایشالله زودتر خوب بشه

  5. یک عاشق ایرانی گفته:

    انشاءالله به حق این شب های قدر به حق فرق شکافته امیرالمومنین به حق سه ساله امام حسین به حق پهلوی شکسته فاطمه زهرا شفا پیدا کنه

  6. ی دوست گفته:

    صبا جون امیدوارمو واست دعا میکنم که خیلی زود حالت خوب شه و همه اون خنده ی فشنگتو ببینیم.
    با آرزوی سلامتی و بهبودی هرچه زودتر صبا

  7. مهدی گفته:

    سلام
    نمی دونم چی بگم . وقتی از داستان صبا باخبر شدم نا خود اگاه اشک تو چشمام جمع شد چون خودمم پدرم و یه دختر دارم حال پدر و مادر صبا رو بهتر می فهمم . امیدوارم به حق این ماه مبارک و به برکت دعای همه کسایی که به درگاه خدا ابرویی دارن علاوه بر صبا تمام مریضا زودتر شفا پیدا کنن و خونواده های زیادی از درد و ناراحتی دربیان . انشاءالله

  8. زيبا گفته:

    خدایا خودت شفاش بده.

  9. همشهری گفته:

    سلام من هم خیلی خیلی ناراحتم بابت صبا کوچولو . حتما براش دعا میکنم که هر چه زودتر خوب شه اما فقط دعا کافی نیست باید به یه دکتر مجرب تر مراجعه کنید. شکایت ها هم پیگیری کنید اما بیشتر به درمان فکر کنید تا دیر نشده.

  10. منیره مطهری گفته:

    سلام به پدر ومادر مهربون وزحمتکش صبا.براتون ارزوی سلامتی میکنم.مقاوم وصبور باشید.با خداوند از هیچی ترسین.به روزهای قشنگی فکرکنین که سه تایی شاد بیرون میرفتین.براش حرفای قشنگ بزنین وامیدوارانه همراهیش کنین.دنیا به شایستگی های هر سه شما پاسخ میده مطمین باشین.تو این شبای بزرگ براتون ارزی سلامتی وشادی وثروت میکنم.خداهمراهتون.

  11. آمنه گفته:

    سلام. من تو مجله چلچراغ در مورد صبا و شما خوندم. با اجازتون سایتتون رو تو پیج فیس بوکم گذاشتم. امیدوارم خدا دری براتون باز کنه. ضمنا یکی از اقوام همسرم مشکل چشم داشت. بطوری که درمان تو ایران میسر نبود. پزشکش پروندشو به صلیب سرخ داد. اونا هم به طور رایگان اونو بردند آلمان و تحت درمان قرار دادند. من نمیدونم چطور باید این مسیرو بریداما به ذهنم رسید که بهتون خبر بدم. برای صبا و شما دعا میکنم. امیدوارم به زودی خبرای خوبی تو ساییتون از بهبودیش بخونم و ببینم.

  12. آرش گفته:

    سلام بابای صبا..من هند هستم و روی کشتی کار می کنم ..از شنیدن و دیدن این صحنه ها واقعا ناراحت شدم .. ایشاله باهاتون تماس می گیرم و برای تولد صبای مهربان و زیبا مزاحمتان میشم..
    امید رو از دست نده و به آینده امید داشته باش

  13. همسفر گفته:

    سلام – پدر عزیز صبا جان
    من یکی از هزاران هزار فرادرمانگر محصور در کینه عناد و غرض ورزی ایران عزیزم هستم
    اگه اجازه بدین برای درمان صبا از روشهای فرادرمانی – ذهن اشتراکی – دفاعی استفاده کنیم

    در صورت تمایل به بنده اطلاع بدین – هر چند که از راه دور به جز درمان دفاعی که نیاز به اجازه والدین هستش بقیه از خداوند متعال طلب شده

    برای اطلاعات بیشتر به این وبسایت سربزنید

    mataheri03.tk

    ۳٫mataheri.x10.bz

  14. امین گفته:

    هر کاری کردم نتونستم جلوی اشک هام رو بگیرم…
    نمیدونم چی بگم فقط میتونم دعا کنم براش… آخه چرا باید یه دخر بچه اینطور بشه؟؟؟
    از ته دلم برا خوب شدنش دعا میکنم…

  15. فاطمه اف... گفته:

    سلام قربونت برم الهی
    من مطمیئنم خوب خوب میشی و میای اینجا نظرات ما رو میخونی …..من از صمیم قلب برای تو و تمام بیماران دعا میکنم…. حکمت خدا رو نباید فراموش کرد پدر و مادر عزیز صبا….. من پیگیر حال و احوالت هستم به حق امام زمان علیه السلام شفا پیدا کنی عزیز دل من

  16. زهرا گفته:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    خدایا، تو رو قسم به بزرگی خودت، به مهربونی خودت، تو رو قسم به آبروی عزیزترین و آبرومندترین بندگانت، به صبای عزیز شفای عاجل عنایت کن. خدایااااا. . .
    اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    آمین یا رب العالمین

  17. رضا گفته:

    بسم الله الرحن الرحیم
    من هم یک پدر هستم و وقتی مشکل فرشته معصوم و زیبای این دنیا “صبای عزیز” را خوندم دلم شکست و ناخوداگاه اشکم سرازیر شد به درگاه خدا برای شفای همه کودکان مریض و بخصوص صبای عزیز دعا کردم به امید استجابت دعای همه مردم مهربان در حق صبای زیبا.
    پدرمهربان و فداکار صبا پزشک حاذقی بنام دکتر گیو شریفی متخصص و جراح مغز و اعصاب در بیمارستان لقمان و شهید بهشتی نهران طبابت میکند که بعد از خداوند میتوانید روی درمان اون اطمینان داشته باشید.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه

  18. حمید گفته:

    سلام آقای فروزنده عزیز خدا کمکتان می کند شک نکنید. کار شما جهاد است. این را برای صبا بخوانید و به آن اعتقاد داشته باشید حتما خوب می شود. ان شاء ا…
    «و اذا مرضتُ فهو یشفین»
    و هرگاه که بیمار می شوید اوست که شفایتان می دهد

  19. رزاق گفته:

    سلام
    ارزوی بهبودی صبا جون را دارم در ضمن بفرمایید مریضی ایشون چی هست شاید بتونم راهنمایی بکنم

  20. سید موسی عزیزی گفته:

    سلام.
    سلام و درود بر پدر و مادر مهربان و فداکار که این گونه برای فرزندت تلاش و محبت می کنید انشائ الله اقا امام زمان
    یار و یاور شما باشد . ارزوی شفا صبا عزیز و معصوم را از خداوند منان دارم.
    در ضمن دکتر گیو شریفی متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان عرفان سعادت اباد تهران(خصوصی) و در لقمان حکیم تهران(دولتی)
    پزشک توانمندی است .اگر ممکن است یک مشاوره با او داشته باشید.
    ارزوی شفای هر جه زودتر صبا عزیز….

  21. دانشجوی پرستاری گفته:

    بارها به اساتید و رئیس دانشگاهم نامه دادم و از عدم توجه آن ها شکایت کردم اما متاسفانه کسی توجهی نمی کنه یعنی کلا همه جایی. من واقعا شرمنده شدم مخصوصا از بی توجهی اون پرستار.
    حالا پزشکای بیمارستان های شیراز می گن شیراز قطب پزشکی جنوب کشوره آخه اینطوری؟؟؟؟؟

  22. علی گفته:

    امیدوارم خدا خودش شفا بده

  23. سمانه گفته:

    خدا ازشون نگذره اون پدره بیچاره کلیشو فروخته برای دخترش اونوقت اون بی وجدانا فکر تعویض شیفتشونن !
    خواهشا شما پیگیری کنین حقشون ضایع نشه

  24. مهدی گفته:

    با سلام
    فقط امیدوارم خدا سر خودشون بیاره و بس.

  25. علیرصا گفته:

    سلام. امیدوارم تو این لحطه که با این موصوع و جریان مواجه شدم در سلامتی کامل بسر ببرن

  26. حامد حبیبی گفته:

    متاسفانه صبا های زیادی در مملکت ما هستند ،
    خدا ازشون نگذره صبا چه گناهی کرده ؟ حق این دختر معصوم این باید باشه؟

یک پاسخ بنویسید